متفاوت بودن یا ایجاد تفاوت؟

بیایید در ابتدا داستانی را درباره‌ی تفاوت از استیوجابز برایتان بگویم! در سال ۱۹۷۰ تیمی از مهندسان نخبه در حال کار بر روی محصول جدید زیراکس و جامه‌ی عملی پوشیدن به چشم‌اندازهای زیراکس بودند. شرکت زیراکس در آن زمان برروی چیزهای زیادی کار می‌کرد که یکی از آن‌ها همان ماوس خودمان بود! البته اختراع ماوس را نمی توان به زیراکس نسبت داد چرا که نخستین نمونه‌ی آن توسط فردی به نام داگلاس انگلبارت در سال ۱۹۶۰ طراحی شده بود.

خب! حالا این‌ها چه ربطی به استیو جایز داشت؟ الان خدمتتان عرض خواهم کرد! روزی استیوجابز به همراه گروهی به بازدید زیراکس می‌رود، ماوس را میبیند، از خود بی‌خود می‌شود و فریاد می‌زند که شما روی منبع طلا خوابیده‌اید! و بعد به سراغ دین هووی ( مشاوری در زمینه‌ی طراحی ) می‌رود و خواسته‌هایش از ماوس را برای او بیان می‌کند:

۱-با قیمت زیر ۱۵ دلار تمام شود ( در مقایسه با ماوس ۳۰۰ دلاری که زیراکس قصد تولیدش را داشت انتظار بالایی به نظر می‌رسد! ) ۲-حداقل دو سال کار کند ۳-بر روی چوب و فلز و حتی شلوار جناب جابز هم کار کند! نتیجه‌اش را هم میدانید دیگر. اگر نمیدانید شاید نیاز باشد به کنار لپ‌تاپ یا کلمپیوتر خانگی‌تان نگاهی بیندازید.

خب قصه تمام شد! حالا بگویید ببینم چه نتیجه‌ای از قصه میگیرید؟ مرحبا! دقیقا همان چیزی که قرار است در این نوشته درباره‌اش صحبت کنم و آن هم چیزی نیست جز « تفکر مبتنی بر تفاوت »!

تفکر مبتنی بر تفاوت

آیا تفکر مبتنی بر تفاوت همان خلاقیت است؟ باید بگویم بر اساس تعاریفی که از خلاقیت وجود دارد نمی‌توان این دو مفهوم را هم ارز و یکسان دانست! در اصل تفکر مبتنی بر خلاقیت این را می‌گوید که بروید واقعیت‌های موجود را با دقت ببینید و سپس فرصت‌های موجود در این واقعیت‌ها را بشناسید و از آن‌ها بهره ببرید. برای این‌که این کار را به خوبی انجام بدهید، نیاز است تا احساسات و شکست‌های فرد را به خوبی درک کنید. کاری که جناب جابز در آن مهارت بالایی داشت!

جابز چیزی را از نو به وجود نمی‌آورد. بلکه توانایی این را داشت که از میان واقعیت‌های موجود، فرصت‌های واقعی موجود را شناسایی کند! استیو جابز متفاوت نبود بلکه تلاش می‌کرد تا تفاوت ایجاد کند. یعنی چه ؟

متفاوت بودن با ایجاد تفاوت چه فرقی دارد؟

شاید در کسب و کار، بتوان متفاوت بودن را هم ارز خلاقیت و نوآوری دانست. متفاوت بودن یک اشکال بزرگ دارد و آن هم این است که از یک ایده شروع می‌شود. یک ایده‌ی خلاقانه! بی آنکه به واقعیت‌های موجود توجهی بکند! اما ایجاد تفاوت از واقعیت‌ها آغاز می‌شود و در نهایت به خلق یک ایده و عرضه‌ی آن می‌انجامد! عکس زیر می‌تواند تفاوت این مفهوم را برایتان واضح کند.

برای متفاوت بودن در دنیای کسب و کار همینکه بتوانید ویژگی‌های جدیدی به محصولتان اضافه کنید کافی‌است! یک قدم جلوتر بودن از رقیب به معنای متفاوت بودن است! اما زمین بازی ایجاد تفاوت، کامل متفاوت است! در ایجاد تفاوت ما باید به طور کلی از یک دریچه‌ی نو به واقعیت‌های موجود نگاه کنیم و تغییری را ایجاد کنیم که باعث دگرگونی در آن حوزه شود!

حال برای ایجاد این تفاوت آیا لازم است ایده‌ها را از درون کوه نور بیاوریم ؟ یا چیزی کاملا متمایز خلق کنیم؟ خیر! ایجاد تفاوت حتی می‌تواند در ایجاد احساسی نو خلاصه شود! درباره‌ی احساسات در دو مقاله‌ی خرید احساسی و بازاریابی حسی به طور مفصل صحبت کرده ام. اگر دوست داشتید به آن‌ها سر بزنید.

در نهایت این را فراموش نکنید که در حال حاضر، متفاوت بودن مزیت نیست بلکه آن فردی که بیشتری آگاهی را از آنچه واقعا برای مردم مهم است دارد و به وسیله‌ی آن می‌تواند تفاوت ایجاد کند برنده است!

افرادی که تفکر مبتنی بر تفاوت دارند چگونه اند؟

متن من بر اساس کتاب چرا برخی برند‌ها دلنشین‌ترند نوشته شده است. در آخر فصل نخست به ده ویژگی افرادی که دارای تفکر مبتنی بر تفاوت هستند اشاره شده است. فکر کردم آن‌ها را اینجا هم بیاورم شاید به دردتان بخورد:

این گونه افراد همدل هستند. به حرف اطرافیانشان گوش میکنند و اهمیت زیادی برای جهان اطرافشان قائل هستند.

در درونشان احساس می‌کنند که باید تغییری به وجود آورند.

برای به کار گیری راهکارهایی که در ذهن دارند بسیار با عجله اما برای نتیجه گرفتن از آن صبورند!

سوالاتی که می‌پرسند، دقیق و درست است. چرا؟ چون مهارت گوش دادن بالایی دارند.

بیش از اینکه به گفته‌های دیگران توجه کنند سعی می‌کنند عملکردشان را مورد بازبینی قرار دهند.

بازاریاب‌های خوبی اند! یعنی چه؟ یعنی به جای اینکه هرطور شده برای محصول مشتری پیدا کنند، سعی می‌کنند برای مشتری محصول مناسب بیابند.

قصه‌گوهایی حرفه‌ای هستند!

تلاش می‌کنند یک ارزش احساسی متفاوت برای مشتریان خلق کنند.

اشتباهاتشان را می‌پذیرند.

شما بگویید 😊

انتهاییه

چندتا از ویژگی‌هایی که در آخر گفتم را در خود پیدا می‌کنید؟ ولی خودمانیم! تفکر مبتنی بر تفاوت داشتن هم همچین کار آسوده و راحتی نیست! شما اینطور فکر نمیکنید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *