بازاریابی موثر در گرو تناسب محصول و ایمان!

تناسب محصول و ایمان

احتمالا بسیاری از ما تعریف‌های بسیار و متنوعی در مورد بازاریابی خوانده‌ایم. بارها به ما گفته شده که دیگر دوره‌ی محصول‌محور بودن تمام شده است. الان باید فقط به مشتری نگاه کنیم. فقط باید به نیازهایش نگاه کنیم. باید بنده‌ی نیازهای مشتری باشیم و هرچه که برای او ارزشمند است را فراهم کنیم. همه‌ی این ها درست است.

اما به نظرم در همه‌ی این تعریف‌ها، یک نکته‌ی کوچک اما مهم جا افتاده است. نکته این است:

خودمان کجای این ماجرا ایستاده‌ایم؟ آیا واقعا به محصولی که قرار است وظیفه‌ی بازاریابی آن را برعهده بگیریم ایمان داریم؟

اجازه دهید برای روشن شدن منظورم یک مثال کلیشه‌ای بزنم.

فرض کنید شما در واحد بازاریابی یک شرکت بزرگ تولید سیگار هستید. میدانید که مشتریان زیادی دارید. میدانید که می‌توانید با برنامه‌های مختلف بازاریابی، کولاک کنید! اما اگر خودتان به سیگار و ارزشمند بودن آن اعتقاد نداشته باشید، آیا می‌توانید بازاریابی موثری داشته باشید؟

ولی در عوض اگر معتقد باشید که سیگار یک محصول ارزشمند است و به ارزشمند بودن آن ایمان داشته باشید، احتمالا در ایجاد برنامه‌های بازاریابی بسیار موفق‌تر عمل خواهید کرد.

این ایمانی که درباره‌اش صحبت می‌کنم، آن چیزی نیست که در مصاحبه‌ها صدا را در گلو می‌اندازیم و درباره‌اش حرف میزنیم. بلکه همان چیزی است که شب، قبل از خوابیدن، فکر و ذهنمان را مشغول می‌کند و سوال‌های بزرگ را برایمان ایجاد می‌کند!

تناسب محصول و ایمان!

نه فقط در سیگار، که در تمام محصولات و خدمات همین طور است. آیا من به عنوان یک بازاریاب، به محصول ادنتورک ایمان قلبی دارم؟ آیا به بستنی ایمان قلبی دارم؟

به نظرم هرچقدر هم که ما محصول ما با بازار فیت شده باشد، اما در صورت عدم ایمان قلبی ما به محصول مورد نظر، موفقیت کاملی حاصل نخواهد شد و یکی از دو اتفاق زیر رخ می‌دهد:

۱-یا برنامه‌های بازاریابی ما آن اثری که باید را نخواهند داشت.

۲-یا ما به عنوان یک بازاریاب پس از مدتی، احساس می‌کنیم فعالیت‌هایمان بی ارزش است و از سازمان خارج می‌شویم!

پس نکته‌ی مهمی که می‌خواهم در اینجا به آن اشاره کنم این است. علاوه بر مفهومی به نام Product Market fit باید به Product Faith fit هم بیندیشیم! مفهومی به نام تناسب محصول و ایمان!

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید؟

خوشحال می‌شوم اگر نظر و تجربه‌ی خود را در این رابطه با بنده به اشتراک بگذارید. در این حدودا ۴۵۰ کلمه تلاش کردم تا مقدمه‌ای از این موضوع را خدمتتان عرض کنم. تلاش می‌کنم در آینده بیشتر درباره‌ی این موضوع صحبت کنم.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *